پایگاه خبری واطلاع رسانی (بــــــــلوگ فــــــــــداغ)

دراین سایت خبرهای روز فداغ و بندرعباس منتشر می شود نظر خودرا بدهید

پایگاه خبری واطلاع رسانی (بــــــــلوگ فــــــــــداغ)

دراین سایت خبرهای روز فداغ و بندرعباس منتشر می شود نظر خودرا بدهید

عید غدیر خم مبارک


42tfcyftfv6v64pg7fb.jpg

مدیریت بلوگ فداغ پیشا پیش این عید( غدیر خم)را به شما بازدیدکنندگان وهمشهریان عزیز تبریک عرض می نماید.امیدواریم تا این عیدراهم مثل عیدهای دیگر به خوبی وخوشی پشت سربگذارید.

                                                    واقعه ی غدیر


پیامبر گرامی (صل الله علیه و آله وسلم)، درسال دهم هجرت، برای تعلیم مراسم حج به مکه عزیمت نمود. این بار، انجام این فریضه با آخرین سال عمر پیامبر عزیز (صل الله علیه و آله و سلم) مصادف گردید و از این جهت آن را «حجّة الوداع» نامیدند. افرادی که به شوق همسفری یا آموزش مراسم حج در رکاب وی بودند، تا 120 هزار تخمین زده شده اند.


مراسم حج به پایان رسید. پیامبر گرامی( صل الله علیه و آله وسلم)، راه مدینه را در پیش گرفت و گروه انبوهی او را بدرقه می کردند. جز کسانی که در مکه به او پیوسته بودند. همگی در رکاب او بودند. کاروان به پهنه ای به نام «غدیر خم» که در سه میلی «جحفه» قرار دارد، رسید. ناگهان پیک وحی فرا رسید و به پیامبر گرامی (صل الله علیه و آله وسلم)، فرمان توقف داد؛ پیامبر گرامی (صل الله علیه و آله وسلم)، نیز دستور داد که همه، از حرکت باز ایستند تا باز ماندگان فرا رسند. کاروانیان که از توقف ناگهانی و بی موقع پیامبر در منطقه ی داغ و بی آب، آن هم در نیمه ی روز که آفتاب بس سوزنده و زمین تفتیده بود، درشگفت ماندند. مردم زیر لبها می گفتند: فرمان بزرگی ازجانب خدا رسیده است و در اهمیت فرمان، این بس که به پیامبر مأموریت داده که در این شرایط نامساعد، همه ی مردم را از حرکت بازدارد تا فرمان خدا را ابلاغ کند.

فرمان خدا برای رسول گرامی(صل الله علیه و آله وسلم)، در آیه ی زیر بیان گردید. یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرین ؛ اى پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنى رسالت او را انجام نداده اى، و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى دارد. همانا خدا گروه کافران را هدایت نمى کند. " سوره ی مانده آیه ی 67

دقت در مضمون آیه ما را به نکات زیر متوجه می کند:
اوّلآً: فرمای که پیامبر گرامی(صل الله علیه و آله وسلم)، برای ابلاغ آن مأموریت پیدا کرده بود، آنچنان خطیر وعظیم بود که هرگاه ( بر فرض محال ) در رساندن آن خوف و ترسی به خود راه می داد و آن را ابلاغ نمی کرد، رسالت خود را انجام نداده بود، بلکه با انجام این مأموریت رسالت وی تکمیل خواهد گشت. به عبارت دیگر: مقصود از (ما أنزل ؛ چیزی که برتو نازل گردید) نمی تواند مجموع آیات قرآن و دستورهای اسلامی باشد . زیرا ناگفته پیداست که هرگاه پیامبر مجموع دستورهای الهی را ابلاغ نمی کرد، رسالت خود را انجام نداده بود و یک چنین امر بدیهی نیاز به گفتن و نزول آیه ندارد، بلکه مقصود ازآن، ابلاغ موضوع خاصی است که ابلاغ آن مکمّل رسالت شمرده می شود و تا ابلاغ نگردد وظیفه ی خطیررسالت رنگ تکامل بخود نمی گیرد. بنابراین باید مورد مأموریت یکی از اصول مهم اسلامی باشد که با دیگر اصول و فروع اسلامی پیوستگی داشته و بسان یگانگی خدا و رسالت خود پیامبر امر خطیری شمرده شود.

ثانیاً: ازنظر محاسبات اجتماعی، پیامبر گرامی (صل الله علیه و آله وسلم)، احتمال می داد که در طریق انجام این مأموریت، ممکن است از جانب مردم آسیبی به او برسد و یا او را در انجام این مأموریت به قوم و خویش گرایی متهم کنند و خداوند برای تقویت اراده ی پیامبر می فرماید: " و الله یعصمک من النّاس."

اکنون باید دید در میان احتمالاتی که مفّسران اسلامی درتعیین موضوع مأموریت گفته اند، کدام به مضمون آیه نزدیکتر است. محدّثان شیعه و همچنین سی تن از محدّثان اهل تسنن می گویند که آیه در روزغدیرخم نازل گردیده؛ روزی که خدا به پیامبر مأموریت داد که علی (علیه السلام) را به عنوان مولای مؤمنان معرفی کند. ولایت و جانشینی امام از پیامبر، از موضوعات خطیر و پر اهمیت بود که جا داشت ابلاغ آن مکمّل رسالت گردیده و خود داری در بیان آن مایه ی نقص در امر رسالت شمرده شود.

همچنین جا داشت که پیامبر گرامی (صل الله علیه و آله وسلم)، از نظر محاسبات اجتماعی، خوف و رعبی به خود راه دهد زیرا وصایت و جانشینی شخصی مانند علی (علیه السلام) که بیش از 33 بهار ازعمر او نگذشته بود، بر گروهی که ازنظر سن و سال، از او بالاتر بودند، بسیار سخت و دشواربود. گذشته بر این، خون بستگان همین افراد که دور پیامبر را گرفته بودند، در صحنه های نبرد با شمشیرعلی (علیه السلام) ریخته شده بود و حکومت چنین فردی بر یک ملّت کینه توز بسیار گران بود.

علاوه بر این، علی (علیه السلام) پسر عموی پیامبر گرامی (صل الله علیه و آله وسلم)، و داماد وی بود. تعیین چنین فردی برای خلافت در نظر افراد کوتاه بین – که وجود چنین افراد در تمام جوامع بشری کم نیست – سبب می شد که آن را به یک نوع تعصّب فامیلی حمل کنند و به صورت غیر صحیح تفسیرنمایند. برخلاف این زمینه های نامساعد، اراده ی حکیمانه ی خداوند بر این تعلّق گرفت که پایداری نهضت را با نصب جانشینی، تضمین کند و رسالت جهانی پیامبر خویش را با تعیین رهبر و راهنما تکمیل گرداند.
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد